چرا امروز باید “لویاتان” توماس هابز را بخوانیم؟

در دسامبر 2024، سقوط رژیم بشار اسد پس از بیش از پنج دهه حکومت خانواده اسد در سوریه، نقطه عطفی در تاریخ این کشور شد. فروپاشی دولت سوریه و ورود دوباره این کشور به حالتی که شاید بتوان آن را “وضعیت طبیعی” نامید، فرصتی فراهم می‌کند تا به بازخوانی “لویاتان”1 توماس هابز بپردازیم، شاهکاری که در میانه‌ی جنگ داخلی انگلستان و در زمانه‌ای مشابه وضعیت کنونی سوریه نگاشته شد.

“وضعیت طبیعی” هابزی و جنگ داخلی سوریه

توماس هابز در فصل سیزدهم لویاتان، وضعیت طبیعی را وضعیتی توصیف می‌کند که در آن “جنگ همگان علیه همگان” حاکم است. او معتقد است که در نبود اقتدار مرکزی و قانون مشترک، انسان‌ها به دلیل تمایلات طبیعی خود به رقابت، بی‌اعتمادی و جستجوی شکوه، درگیر نزاع‌های بی‌پایان خواهند شد. سوریه پس از سقوط رژیم اسد به خوبی بازتاب‌دهنده‌ی این مفهوم هابزی است: گروه‌های مختلف با ایدئولوژی‌ها و اهداف متعارض، در نبود یک دولت مرکزی قدرتمند، برای قدرت رقابت می‌کنند.

هابز اما این وضعیت را اجتناب‌ناپذیر نمی‌داند؛ بلکه آن را دلیلی می‌داند بر نیاز به یک “پادشاهی مطلق” یا لویاتان. او بر این باور است که انسان‌ها برای رهایی از ترس و حفظ جان و مال خود، باید حقوق طبیعی خود را به یک حاکمیت مقتدر واگذار کنند.

اهمیت نظری لوایتان در جهان معاصر

هابز در لویاتان نگاهی عمیق به ذات انسان، جامعه و سیاست دارد. او بر این باور است که نظم و ثبات، بنیان‌های اصلی یک جامعه متمدن هستند، اما این نظم تنها از طریق یک دولت مقتدر و قوانین عادلانه ممکن است. این اندیشه‌ها، در دنیای امروز که از نظر سیاسی و اجتماعی با چالش‌های بی‌شماری روبرو است، اهمیت دوچندانی پیدا می‌کنند.

لوایتان به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها در غیاب قوانین و اقتدار مشترک، به سمت هرج‌ومرج و نزاع سوق پیدا می‌کنند. این دیدگاه در رابطه با سوریه‌ای که تازه از فروپاشی رژیم اسد خارج شده و با خطر تجزیه و رقابت‌های داخلی مواجه است، قابل تأمل است.

هابز همچنین به نقد ایدئولوژی‌های دوران خود پرداخته و با ارائه دیدگاهی علمی و منطقی، بنیان‌های نظم اجتماعی را بررسی می‌کند. او معتقد است که قوانین طبیعی—مانند جستجوی صلح، رعایت عدالت، و شکرگزاری—باید پایه‌گذار جامعه‌ای پایدار باشند. این اصول می‌توانند به عنوان راهنمایی برای رهبران سوریه در بازسازی کشورشان مفید باشند.

درس‌هایی از لوایتان برای سوریه

  1. ضرورت یک دولت مرکزی مقتدر: هابز هشدار می‌دهد که بدون وجود یک قدرت مرکزی، صلح و امنیت غیرممکن است. این درس برای سوریه‌ای که با خطر تجزیه و رقابت‌های داخلی مواجه است، حیاتی است.
  2. اهمیت توافقات اجتماعی: هابز تأکید می‌کند که انسان‌ها باید برای حفظ جان و مال خود، به قراردادهای اجتماعی پایبند باشند. این اصل می‌تواند برای رهبران سوریه در ایجاد توافقات جدید میان گروه‌های مختلف سودمند باشد.
  3. پرهیز از ایدئولوژی‌گرایی مطلق: هابز معتقد است که قوانین و حاکمیت باید بر پایه‌ی عقل و منافع مشترک بنا شوند، نه ایدئولوژی‌های متعصبانه که خود می‌توانند منجر به نزاع شوند.
  4. صلح به عنوان پیش‌شرط توسعه: هابز صلح را شرط اصلی هر گونه پیشرفت می‌داند. رهبران سوریه باید صلح را به عنوان هدف اصلی خود قرار دهند و برای رسیدن به آن از ابزارهای دیپلماتیک و مشارکت‌جویانه استفاده کنند.

بازخوانی لوایتان در عصر مدرن

هابز در لویاتان نه تنها توضیح می‌دهد که چرا انسان‌ها به حکومت نیاز دارند، بلکه به ما یادآوری می‌کند که سیاست باید در خدمت صلح، امنیت و عدالت باشد. سوریه امروز، همچون انگلستان قرن هفدهم، درگیر نزاع‌های داخلی و رقابت‌های مخرب است. اما همان‌طور که هابز نشان می‌دهد، بازسازی نظم ممکن است—به شرط آن‌که اصول عقلانی و انسانی در اولویت قرار گیرند.

هابز معتقد است که قدرت مطلق حاکم باید برای حفظ صلح و امنیت، بر مبنای عقل و منطق عمل کند. این اصل نه تنها در تئوری، بلکه در عمل نیز به چالش کشیده می‌شود، زیرا تاریخ نشان داده است که حکومت‌های مطلق گاه به سمت استبداد منحرف می‌شوند. به همین دلیل، هابز بر اهمیت اخلاق و تعهد به منافع عمومی تأکید می‌کند.

از سوی دیگر، هابز به واقعیت تلخی اشاره دارد که حتی بهترین حکومت‌ها نیز در برابر فساد و سوءاستفاده مصون نیستند. او هشدار می‌دهد که قدرت باید محدودیت‌های خاص خود را داشته باشد و در خدمت مردم باشد، نه در تضاد با خواسته‌های آن‌ها. این هشدار برای سوریه، که ممکن است با ظهور حکومت‌های موقت یا رهبران جدید مواجه شود، بسیار حیاتی است.

هابز همچنین به نکته‌ای کلیدی اشاره می‌کند: ایجاد صلح پایدار نیازمند توافقی عمومی است که در آن همه گروه‌ها احساس امنیت و عدالت داشته باشند. در غیر این صورت، نزاع‌های جدید جایگزین نزاع‌های قدیمی خواهند شد و چرخه خشونت ادامه خواهد یافت. این دقیقاً همان چیزی است که سوریه باید از آن اجتناب کند.

لوایتان در نهایت بر اهمیت خرد جمعی و توانایی انسان‌ها برای حل مشکلات خود تأکید می‌کند. هابز معتقد است که جامعه تنها زمانی می‌تواند به ثبات برسد که اعضای آن به جای رقابت مخرب، به همکاری و توافق برسند. این درس مهمی برای سوریه‌ای است که هنوز درگیر زخم‌های جنگ داخلی است.

با این حال، بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که آینده سوریه ممکن است به مسیری تاریک‌تر از لیبی پس از سقوط قذافی برود. هرج‌ومرج، قدرت‌طلبی گروه‌های مختلف، و عدم وجود نهادهای قوی می‌تواند مانعی بزرگ در راه بازسازی باشد. شاید اگر لوایتان پیش از این مورد بحث قرار می‌گرفت، نخبگان سوریه می‌توانستند راهی متفاوت برای جلوگیری از فروپاشی کامل پیدا کنند.

اکنون، با وجود تمام چالش‌ها، لوایتان همچنان می‌تواند به عنوان چراغ راهنمایی برای تفکر درباره سیاست و حکمرانی در شرایط بحرانی عمل کند. این اثر نه تنها یادآوری می‌کند که انسان‌ها به حکومت نیاز دارند، بلکه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان حکومتی ساخت که در خدمت صلح، امنیت و رفاه عمومی باشد. سوریه، با تمام پیچیدگی‌هایش، می‌تواند از این شاهکار فلسفی الهام بگیرد تا راهی به سوی آینده‌ای بهتر پیدا کند.


  1. لوایتان ↩︎