یه مقاله کوچولو نوشتم درباره توماس هابز چون کلیدواژه لوایتان خیلی کلیک میخوره (۴۶ تا توی ۲ هفته اخیر!) ولی خب انگلیسیه. Dive into the philosophical insights of Thomas Hobbes, a prominent 17th-century English philosopher, as he explores the complexities of political obedience. Influenced by his experiences during the brutal English civil war, Hobbes emphasizes the importance of submitting to imperfect rulers to prevent chaos and violence. In his renowned work “Leviathan,” Hobbes merges the social contract theory with a defense of unwavering obedience, while also cautioning against the dangers of frequent revolutions. Discover how Hobbes’s perspectives continue to shape our understanding of governmental authority today.
لینک به مطلب اصلی توی بلاگ انگلیسیم با عنوان:
Thomas Hobbes and Political Obedience: Insights from the English Civil War
از ChatGPT خواستم ترجمهش کنه و چیز بسیار ضعیفی بهم داد. خیلی خیلی ضعیف. علیایحال جفتشو میذارم اینجا.
متن ترجمه شده توسط ChatGPT:
پیشاپیش بابت ترجمه بسیار ضعیف عذرخواهی میکنم. در اسرع وقت ترجمه میکنم خودم.
خلاصه: توماس هابز، یک فیلسوف مشهور انگلیسی سده هفدهم، مفاهیم فلسفی حاکمیت سیاسی را بررسی می کند. تحت تأثیر تجربیات خود در طول جنگ داخلی خشونت آمیز انگلستان، هابز به اهمیت اطاعت از حکام ناقص برای جلوگیری از آشوب و خشونت تأکید می کند. در اثر معروف خود “لاویاتان”، هابز نظریه قرارداد اجتماعی را با دفاع از اطاعت ثابت ترکیب می کند، همچنین از خطرات انقلاب های مکرر هم پیشگیری می کند. کشف کنید چگونه دیدگاه هابز به شکل دادن استدلال ما نسبت به اختیار دولتی امروزه ادامه می دهد.
توماس هابز، یک فیلسوف انگلیسی از سده هفدهم، نظریات ارزشمندی را درباره مسئله پیچیده اطاعت سیاسی به ارمغان می آورد. تجزیه و تحلیل او به حدی می رود که بایستی به چه اندازه باید به صبر در نزدیکی حاکمان، به ویژه کسانی که به جامعه احتیاج به پیروی دارند، تسلیم شویم و زمانی که تصمیم به انقلاب و سرنگونی دولت برای رفع ایرادات جامعه به خوبی تأیید شده است. دیدگاه هابز با یک رویداد مهمی که به طور عمیق اعتقادات او را تحت تأثیر قرار داد. این رویداد جنگ داخلی انگلستان بود که در زمانی که هابز 64 سال داشت رخ داد. به ویژه، هابز تا پایان عمر خود در سن 91 سالگی کارهای تأثیرگذار خود را ادامه داد.
جنگ داخلی انگلستان یک جنگ خشونتآمیز، تفرقهافکن، هزینهبر و کشنده بود که تقریباً در طول دههای به طول انجامید. در این جنگ، بازی میان نیروهای پادشاه و پارلمان رخ داد که منجر به از دست دادن حدود ۲۰۰٬۰۰۰ جان به هر دو طرف شد. خود هابز به صلح تمایل داشت و طبیعتی محتاط داشت و از هرگونه خشونت بیزاری کرد. این تمایل از زمان کودکیاش شکل گرفت که پدرش، کشیشی، به علت درگیری جسمانی با یک کشیش دیگر، رسوایی کشید و خانوادهاش را ترک کرد.
اثر برجسته هابز به نام “لاویاتان” در سال ۱۶۵۱ منتشر شد. در این اثر استثنایی، وی برای جلوگیری از خطرات هرج و مرج و خونریزی، دلایل قاطع، متقاعدکننده و بیانیهای شگرف برای پایبندی به حکومت را ارائه میدهد، حتی اگر آن ناقص باشد. درک پایههای استبقای هابز نیازمند شناخت متناسب با اروپای غربی قرن هفدهم است، جایی که نظریهپردازان سیاسی شروع به سؤال کردن از دلایل بایستی از زیر فرمانروایانشان مستقیماً اطاعت کنند. قرنها تاکنون، پاسخ غالب نظریه حق العرش الهی بود که میگفت فرمانروایان توسط خدا منصوب شدهاند و اطاعت از آنان بر اساس تهدید عذاب لازم است. با این حال، با کاهش رعایت مذهبی، این تئوری قدرت اقناع خود را از دست داد و فردانشمندان متأمل، دیدگاه دیگری به نام نظریه قرارداد اجتماعی پیشنهاد دادند. طبق این نظریه، نه حکمرانان، بلکه مردم عادی است که قدرت فرمانروایان را میدهند و تنها در صورتی که منافع آنان به طور کافی خدمت شوند، باید دستوراتشان را دنبال کنند.
هابز بی توجهی نقصان مبنای حق الهی پادشاهان را، به ویژه توجه به کاهش اعتقادات مذهبی در آن زمان، میپذیرد. خود او همچنین با داشتن نگرشهایی بیخدایانه، نگرانیهای عمیقی دربارهٔ پیامدهای ممکن مربوط به نظریه قرارداد اجتماعی دارد که ممکن است زمانی که افراد از شرایط خود راضی نشوند، خللهای مکرر را فراهم کند. هابز، شاهد قطع سر پادشاه چارلز یکم در جنگ داخلی انگلیس بود که تأثیرات عمیقی روی او گذاشت و او را تحریک کرد تا جلوگیری از چنین صحنههای وحشیانهای در آینده تضمین کند. در “لاویاتان”، او یک حجت زیرکانه ارائه میدهد که سعی میکند نظریه قرارداد اجتماعی را با دفاع از اطاعت بیرجعت از اخلاقیات سنتی توافق بخشد. برای دستیابی به این هدف، هابز خوانندگان را به گذشته میبرد و آن را “حالت طبیعت” نامیده و آن را پیش از وجود پادشاهان در نظر میگیرد و آنها را تشویق به بررسی تشکل حکومتها میکند.
یک جنبه حیاتی از استدلال هابز، ادعای او دربارهٔ این است که حالت طبیعت یک سرزمین ناخوشایند بوده است. در غیاب اعتبار مرکزی که آنها را کنترل کند، انسانها به سرعت به تنش، ناسازگاری و اختلافات ناپذیر فرو میروند. این شرایط شبیه به جنگ داخلی انگلیس خواهد بود، هرچند با افرادی که با لباسهای خرسی و ابزارهای خام مسلح شدهاند. هابز به طور معروف، زندگی در حالت طبیعت را “وحشتناک، وحشی و کوتاه” توصیف میکند. مردم به دنبال ترس از آشوب، به طور داوطلبانه به تشکیل دولت پرداختند. با این حال، آنها این کار را تحت فشار قوی انجام دادند و به دنبال پناه جویی در آغوش قدرت قوی بودند. به همین سبب، هابز ادعا میکند که افراد وظیفه دارند با این اعتبار اطاعت کنند، حتی اگر حقوق محدودی برای بیان شکایتهای خود را داشته باشند. تنها زمانی که افراد میتوانند به صورت مشروع علیه حاکمان مطلق یا “لوایتان”، همانطور که هابز آنها را مینامد، اعتراض کنند، زمانی است که جانشان به طور مستقیم تهدید شود. با این حال، اگر حاکم فقط مخالفتها را سرکوب کند، مالیاتهای سنگینی را تحمیل کند، اقتصاد را آسیب برساند و مخالفان را به اختیاری بازداشت کند، چنین شرایطی منجر به بیرون رفتن به خیابانها و خواستن تغییر حکومت نخواهد شد.
بصورت خلاصه، توماس هابز درباره مسئله پیروی سیاسی روشنگری میکند. وی با توجه به تجربیات خود در دوران جنگ داخلی انگلستان، اهمیت اطاعت از حکومت را، حتی در صورت ناکامل بودن آن، برای جلوگیری از آشفتگی و خونریزی تاکید میکند. هابز، در حالی که نظریه حق الهی پادشاهان را به چالش میکشد، همچنین از خطرات مربوط به انقلابهای مکرر ناشی از نارضایتی هم پرهیز میکند. او از طریق “لوایتان” (Leviathan)، استدلالی پیچیده ارائه میدهد که نظریه قرارداد اجتماعی را با دفاع از اطاعت بیتزلزل از احکام سنتی ترکیب میکند. با بررسی حالت طبیعت و پدیدار شدن حکومتها، هابز ضرورت اطاعت را تأکید کرده و در عین حال مسیرهای محدودی را برای اعتراضات مشروع شناخته است.