زندگینامه مبسوط و جامع حاضر، خلیفه المأمون (۷۸۶-۸۳۳ میلادی) را به مثابه محصول عصر خویش، که دورهای تکوینی در توسعه و تکامل فقه و کلام اسلامی محسوب میگردد، مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. این اثر ارزشمند، شخصیت چندوجهی المأمون را در مقام عاصی، خردگرا، دانشمند، شاعر، سیاستمدار، جنگاور، محقق و مدعی دفاع از دین، به تصویر میکشد. نویسنده با بهرهگیری از منابع معاصر، اعم از موافق و مخالف، تصویری جامع و مستند از این شخصیت برجسته و تأثیرگذار در تاریخ اسلام ارائه مینماید.
مؤلف این کتاب، پروفسور مایکل کوپرسون، استاد مبرز زبان و ادبیات عربی در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس میباشد که پیش از این نیز آثار ارزشمندی در حوزه زندگینامهنویسی کلاسیک عربی به رشته تحریر درآورده است.
این اثر که از مجموعه کتب “سازندگان جهان اسلام” محسوب میگردد، به بررسی دقیق و موشکافانه زندگی و دستاوردهای یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین خلفای عباسی میپردازد. دو فصل مهم این کتاب به تحلیل و واکاوی بحران جانشینی و دیدگاه شیعیان در خصوص امام رضا (ع) اختصاص یافته است. لازم به ذکر است که این کتاب، نخستین اثر آکادمیک در زمینه زندگی المأمون است که به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است.
نویسنده در این کتاب، توجه ویژهای به علمدوستی و اشتیاق وافر المأمون به ترجمه و ایجاد نهضتی عظیم در این زمینه مبذول داشته است. به عنوان مثال، میتوان به روایت جذاب ورود المأمون به اهرام جیزه و همچنین اقدامات قابل توجه وی در زمینه مساحی زمین با دقتی شایان توجه و متناسب با آن دوران اشاره نمود.
المأمون، فرزند هارونالرشید، در دوران زمامداری خویش نقشی بیبدیل در تثبیت و توسعه امپراتوری عباسی ایفا نمود. حیات پربار وی مشحون از وقایع سیاسی و نظامی حائز اهمیتی است که تأثیری ژرف و ماندگار بر سرنوشت جهان اسلام بر جای نهاد.
از المأمون به عنوان حامی بزرگ علم و معرفت یاد میشود. وی با تأسیس بیتالحکمه در بغداد، نهضت ترجمه و پژوهشهای علمی را به اوج شکوفایی رسانید و بسیاری از آثار علمی یونانی و فارسی را به زبان عربی ترجمه نمود.
عصر خلافت المأمون با مناقشات و مجادلات مذهبی و فکری متعددی قرین بود. از جمله مهمترین این مناقشات میتوان به جریان معتزله و اختلافات میان اهل سنت و شیعه اشاره نمود. المأمون در مقام حامی معتزله، نقشی کلیدی در ترویج و گسترش این مکتب فکری ایفا نمود.
المأمون با هدف تقویت وحدت و انسجام در میان مسلمین، اصلاحات گستردهای را در عرصههای سیاسی و مذهبی به اجرا درآورد. وی تلاش نمود با جلب حمایت گروههای مختلف، از شدت اختلافات داخلی بکاهد.
در دوران زمامداری المأمون، امپراتوری عباسی با تهدیدات خارجی متعددی مواجه گردید و خلیفه ناگزیر به انجام عملیات نظامی گستردهای برای حفظ و گسترش قلمرو خویش شد. از جمله مهمترین این نبردها میتوان به مصاف با امپراتوری بیزانس و اقوام ترک اشاره نمود.
یکی از نکات قابل تأمل در این اثر ارزشمند، روایت متفاوت و بدیع مایکل کوپرسون از زندگانی المأمون است، به ویژه در خصوص مسئله جانشینی امام رضا (ع) که علیرغم تفاوت با روایات شیعی، از منظر تحلیل تاریخی و سیاسی، واجد وجاهت و اعتبار بیشتری به نظر میرسد.
کوپرسون در این کتاب، به تحلیل و تبیین ابعاد گوناگون حیات سیاسی و اجتماعی المأمون و تصمیمات راهبردی وی میپردازد. یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین این تصمیمات، انتصاب امام رضا (ع) به مقام ولایتعهدی بود. در حالی که در روایات شیعی، این واقعه به مثابه اقدامی مکارانه از سوی المأمون جهت کنترل و مهار مخالفان شیعی تلقی میگردد، کوپرسون با ارائه دیدگاهی نوین و بدیع، تحلیلی متفاوت از این رویداد تاریخی ارائه میدهد:
- دلایل سیاسی و اجتماعی: المأمون در دوران زمامداری خویش با ناآرامیها و چالشهای عدیدهای مواجه بود و جهت ایجاد وحدت و انسجام در امپراتوری عباسی، نیازمند جلب حمایت گروههای مختلف بود. انتصاب امام رضا (ع) به سمت ولایتعهدی میتوانست به عنوان یک اقدام استراتژیک در راستای جذب حمایت شیعیان تلقی گردد.
- رویکرد عملگرایانه و منطقی: از منظر کوپرسون، این تصمیم المأمون بیشتر ناشی از مصلحتاندیشی و درک عمیق از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی زمانه بود. وی بر این باور است که المأمون با اتخاذ این تدبیر، سعی در کاهش اختلافات داخلی و ایجاد ثبات بیشتر در حکومت خود داشت. به عنوان مثال، نویسنده ادعا میکند که نزدیکان امام رضا (ع) در زمان حاکمیت مأمون دست به شورش زده بودند، لذا تصمیم ولایتعهدی امام رضا (ع) میتوانست به رضایت ایشان به خلافت مأمون منتهی گردد.
- پایان غیرمنتظره: علیرغم آنکه انتصاب امام رضا (ع) به مقام ولایتعهدی در بادی امر تصمیمی هوشمندانه به نظر میرسید، لیکن خاتمه این ماجرا با رحلت ناگهانی امام رضا (ع) در خراسان، ابعاد پیچیدهتری یافت. کوپرسون به بررسی این واقعه و تأثیرات آن بر آینده سیاسی عباسیان پرداخته و در یک نتیجهگیری بحثبرانگیز، احتمال شهادت امام رضا (ع) توسط مأمون را ضعیف دانسته و آن را منتسب به غیر، از جمله ابناءالدوله خراسانی میداند.
- در بخش “آموختن تفکر”، نویسنده ادعا میکند که مأمون به مشروعیت خلافت عباسیان اعتقاد چندانی نداشته و خاندان امام علی (ع) را ارجح میدانسته که نشان از تأثر وی از جریان منسوب به مذهب جعفری است. وی با استناد به منابع تاریخی، شواهدی مبنی بر تأثر و اندوه عمیق مأمون از رحلت امام رضا (ع) ارائه میدهد، از جمله حضور سر برهنه در تشییع جنازه امام و فریاد بیپناهی وی. همچنین با ذکر منابع تاریخی متعدد، بیان میدارد که مأمون به مدت سه روز در کنار مرقد ولیعهد خود به سوگواری پرداخت و نخلستان فدک را که مورد غصب قرار گرفته بود، به علویان بازگرداند.
مایکل کوپرسون در ادامه به بررسی جنبههای مختلف دوران خلافت المأمون، از جمله تأثیرات جریان معتزله بر سیاستها و تصمیمات وی میپردازد. معتزله به عنوان یکی از مهمترین جریانهای فکری و مذهبی در تاریخ اسلام، در دوران المأمون به اوج قدرت و نفوذ خود رسید.
معتزله، یکی از مکاتب کلامی اسلام است که در قرن دوم هجری ظهور کرد و به دلیل رویکرد عقلگرایانه و تأکید بر عقل در فهم دین، شهرت یافت. مأمون به عنوان یکی از خلفای عباسی، علاقهمند به علم و فلسفه بود و از جریان معتزله حمایت میکرد.
مأمون با حمایت از معتزله، ترویج عقلگرایی و استفاده از عقل در فهم و تفسیر دین را در دوران خلافت خود تشویق نمود. این رویکرد باعث شد تا بسیاری از علمای مسلمان به تحقیق و پژوهش در زمینههای مختلف علمی و فلسفی بپردازند.
یکی از مهمترین وقایع دوران المأمون، محنت خلق قرآن بود. المأمون با حمایت از عقیده معتزله مبنی بر مخلوق بودن قرآن (به جای قدیم بودن آن)، سعی در ترویج این عقیده داشت. این امر باعث ایجاد اختلافات شدیدی بین معتزله و اهل سنت گردید. کوپرسون به بررسی این واقعه و تأثیرات آن بر جامعه اسلامی و تضعیف موقعیت اهل سنت میپردازد.
در مجموع، با تحلیل دقیق و مستند مایکل کوپرسون، به بررسی تأثیرات جریان معتزله بر دوران خلافت المأمون پرداخته میشود. این کتاب نشان میدهد که چگونه حمایت المأمون از معتزله باعث ترویج عقلگرایی و علم در جامعه اسلامی شد و در عین حال به ایجاد اختلافات مذهبی و سیاسی منجر گردید. این تحلیلها به درک عمیقتر از دوران خلافت المأمون و تأثیرات جریانهای فکری و مذهبی بر سیاستهای او کمک شایانی مینماید.
نویسنده در ادامه به تبیین و تحلیل ارادت و احترام ویژه المأمون نسبت به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) نیز میپردازد. این ارادت و علاقه در ابعاد مختلف سیاستها و تصمیمات المأمون تجلی یافته است. به زعم نویسنده، مأمون به واسطه تربیت و آموزشهای دریافتی و نیز با عنایت به مقتضیات سیاسی و اجتماعی زمانه، احترام و ارادتی خاص نسبت به حضرت علی (ع) ابراز میداشت.
یکی از بارزترین مصادیق ارادت المأمون به اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، انتصاب امام رضا (ع) به مقام ولایتعهدی بود. این اقدام که از منظر سیاسی و مذهبی حائز اهمیت فراوان بود، نمایانگر احترام و ارادت المأمون به خاندان علی بن ابیطالب (ع) محسوب میگردد. کوپرسون این اقدام را به عنوان یک استراتژی سیاسی در راستای جلب حمایت شیعیان و کاهش تنشهای داخلی مورد ارزیابی قرار میدهد که سابقاً مورد بحث قرار گرفت.
مأمون با تأکید بر اصول معتزله و حمایت از این جریان فکری، به نحوی در ترویج عقلگرایی و عدالت که از خصایص بارز امیرالمؤمنین علی (ع) محسوب میشد، اهتمام ورزید. این رویکردها موجب گردید تا المأمون در میان مسلمانان به عنوان خلیفهای عادل و خردگرا شناخته شود.
کوپرسون با استناد به تاریخ طبری، از مأمون نقل میکند که به صورت علنی اظهار داشته: «امام علی بهترین مردم پس از رسول خدا است». مؤلف بر این باور است که مأمون احتمالاً در میان تمام علویان، بیشترین همدلی و رأفت را با ایشان داشته است. هرچند عموم شیعیان او را یگانه مسبب رحلت امام رضا (ع) قلمداد میکنند، با این نتیجهگیری متناقضنما که مأمون خلیفهای سنی مذهب است؛ حال آنکه بخش عمدهای از دوران خلافت وی در تقابل با اهل حدیث که نهایتاً به اهل سنت مبدل گشتند، سپری شد.
کوپرسون مدعی است که عدم توفیق مأمون در تثبیت معتزله به عنوان مذهب رسمی حکومت، مهمترین پیامد حاکمیت عباسیان را در پی داشت: تفکیک دین از سیاست به تبعیت از سنت غربی. عباسیان با شکست در مقابل محدثان (اهل سنت)، حق پیشنهاد اصول بنیادین دین را از خود سلب نموده، مرجعیت دینی را از کف دادند و این امر به معنای ابتدایی، تفکیک دین از سیاست/حاکمیت تلقی میگردید.
در خاتمه، نگارنده تأکید مینماید که مطالعه این اثر ارزشمند بدون بهرهگیری از کتاب دکتر جعفری لنگرودی، حقوقدان، فقیه عالیرتبه و عالم برجسته در تشریح جریان معتزله، شاید اقدامی ناقص محسوب گردد. امید است که در آیندهای نزدیک، با مطالعه اثر مذکور، تکمیل این مهم میسر گردد.