زندگانی نو
بیشتر زندگی دانته آلیگیری تار و مبهم است، و بیشتر دانستهها توسط بخاری از افسانه و گمان احاطه شده است. در ۱۲۶۵ میلادی در فلورانس در خانوادهای نجیب اما بینوا زاده شد. تحصیلات ابتداییاش محل بحث است؛ اما میدانیم هنر نوشتن نظم را از شاعران فرانسه و پروانس آموخت، و پس از رسیدن به «مردانگی» زمان زیادی را صرف مطالعه کرد و به عمق دانستههایش افزود.
بعنوان مردی جوان آموزش نظامی دید و قبل از ۳۲ سالگی ازدواج کرد. سیاست فلورانس در ایام دانته مهیج و خطرناک بود؛ و پس از چندی مشارکت در سیاست، رقبای سیاسیاش در ۱۳۰۲ او را محکوم به مرگ کردند. دانته خود را با تبعید از مرگ رهانید و هیچگاه به زادگاهش بازنگشت و باقی عمر خود را در شمال ایتالیا، ورونا، بولونیا، پیزا، لوکا و نهایتا در رونا، جایی که در ۱۳۲۱ دار فانی را وداع گفت، گذراند. در روزگار تبعید، دانته پشتیبانان سخاوتمندی چون سران خانواده اسکالا در ورونا و گیدو نوولوی راونا بدست آورد و در بولونیا و بقیه تبعیدش بعنوان معلم از او استقبال شد.
در ابتدای قرنی که دانته در آن بدنیا آمده بود، زبان ادبیات توسکانی هنوز لاتین بود، خدمت کمنظیر او به کشورش، نهایتا اعتبار بخشیدن به وجاهت زبان ایتالیایی بعنوان وسیلهای برای آفرینش ادبیاتی عظیم است. دانته خود دستکم در سه اثر خود از لاتین استفاده کرد؛ در جستار De Aqua et Terra (از آب و زمین)، در کتاب De Monarchia (لاتین Monarchy به معنای شهریاری) که در آن دیدگاههای سیاسی خود در باب امپراتپری و مقام پاپی را تبیین نمود، و رساله ناتمام De Vulgari Eloquentia (به معنای On the Eloquence in the Vernacular احتمالا در فارسی: فصاحت در زبان عامه) که در آن دفاعیات خود در لزوم استفاده از ایتالیایی را بیان کرد. اما مهمتر از همه، دو اثر گرانقدر دانته به زبان عامه (ایتالیایی) نوشته شده بودند؛ Vita Nuova (زندگانی نو)، مجموعهای از نظم و نثر بر عشقش به بئاترس؛ و البته Divina Commedia – کمدی الهی.
بیچه
بئاتریس، اگرچه واقعی یا آرمانی، که نقش بسیار مهمی را در نظم دانته بازی میکند؛ به اعتقاد بوکاچو (ادیب فلورانسی) فرزند فولکو پورتیناری، از ملاکان اهل فلورانس و همسر سیمون دی باردی بانکدار بوده است. هرچند آشنایی دانته با این شخص خاص ـ احتمالا ـ بسیار سطحی بوده است؛ اما به رسم عشق شهسوارانه آن روزگار، دانته بئاتریس را بعنوان منظر تعلقخاطر آرمانی خود برگزید. بئاتریس برای دانته، خصوصا پس از مرگش در ۱۲۹۰، سمبل ارادتی عرفانی با شدتی شگفتآور شد و در شاهکار دانته ـ کمدی الهی ـ در قامت انسانی فروغی بهشتی پدیدار میشود.
اولین برخورد بئاتریس پورتیناری (دوشیزهٔ سفیدپوش) با دانته، که در آن بئاتریس به دانته درود میگوید. در این هنگام هر دو ۱۸ سال داشتند. این درود چنان تأثیری در دانته باقی میگذارد که تا پایان عمر و حتی مدتها پس از مرگ بئاتریس (که در ۲۴ سالگی درگذشت) در عشق او میسوزد. دانته و بئاتریس، اثر هنری هالیدی، ۱۸۸۴.
کمدی الهی
دانته کمدی الهی را صرفا Comediia نامیده بود، به معنای قطعهای منظوم در حد واسط اصالت پایدار تراژدی، و لحن محبوب مرثیه. واژه کمدی به خودی خود دربرگیرنده مفهومی دراماتیک در زمانهی خود نبود، هرچند کمدی الهی پایانی خوش داشت. کمدی الهی، روایت سیاحتی است که از اعماق جهنم آغاز شده به بالای کوههای برزخ رسیده و در باغهای بهشت در حضور خداوند به پایان میرسد. کمدی الهی تمثیلی سمبولیسم است از تجربیات و مسافرت روح انسان؛ سرگذشتی است بر روحی انسانی که بصورت دردناکی مسیر پالایش از گناه و رسیدن به سعادت ابدی را میپیماید.
اما کمدی الهی به اشکال دیگر ادبی هم تعلق دارد؛ پرفوسور Charles Grandget خاطرنشان میکند کمدی الهی یک دانشنامه است: منظومهای در ستایش یک زن و البته یک اتوبیوگرافی. کمدی الهی تمامی دانستههای دانته از الهیات و فلسفه را شامل میشود؛ همچنین از ستارهشناسی و کیهانشناسی؛ و بخشهای دیگری از دانش زمان که بر طبیعت دانشنامهای آن صحه میگذارد. برای تبدیل اثر خود به یادبودی از بئاتریس؛ در عصری که الوهیت زن امر رایج شعر بود، بینهایت از باقی اشعار در ستایش زن پیشی گرفت. و در نهایت شاهکار خود را یک اتوبیوگرافی قرار داد ـ و نه روایتی از سرگذشت ظاهری؛ بلکه روایتی از تقلای عذابآور روح خود.
دانته؛ در میان کوههای برزخ و شهر فلورانس، با کمدی الهی در دست
آنکس که امسال جان دهد، سال دگر رسته است/شکسپیر
بدین ترتیب، بهشکلی منحصربهفرد، دانته ادبیات، فلسفه، علوم طبیعی و الهیات ادوار تاریک قرون وسطی را به اختصار بیان میکند. و از طریق حجم عظیم تجاربش، شکوه قدرت بیانش و عمق بینش معنوی و فلسفی خود؛ یکسره یک دوره کامل از تاریخ بشری را به اختصار بیان کرده و از آن فراتر میرود.
دانته روزهای آخر خود را راونا گذراند. در شب ۱۴ سپتامبر ۱۳۲۱ دانته ۵۶ ساله حین بازگشت از ماموریتی دیپلماتیک به جمهوری ونیز دچار تب Quartan شد و این تب دانته را به کام مرگ کشید. دانته در راونا به خاک سپرده شد و بر گور او قطعهای از دوست دانته، برناردو کاناچیو به فلورانس تقدیم شده است:
Parvi Florentia mater amoris
Florence, mother of little love
آرامگاه دانته در راونای ایتالیا